در این روش فرض بر این است که اگر شرکت رو به انحلال باشد، بایستی داراییهای شرکت فروخته شود، سهم طلبکاران شرکت پرداخت و باقیمانده مبلغ نیز بین سهامداران توزیع شود. بعضی معتقدند ارزش انحلال، معیار حداقلی برای ارزش سهام شرکت است و ارزش سهام کمتر از آن نمیشود.
چیزهایی که برای ارزیابی ارزش انحلال محاسبه میشود، همه داراییهای ملموس هستند، مانند: املاک و مستغلات، تجهیزات، موجودی و همه چیزهایی که شما میتوانید در مدت کوتاهی برای آن خریدار پیدا کنید. فرض اصلی این است که اگر چیز ارزشمندی باشد، زمانی که شما وارد مرحله انحلال شدید، فروخته میشود. میتوان به عواملی همچون اختراعات، حق تکثیر و هرگونه مالکیت معنوی دیگر اشاره کرد.
برای سرمایهگذار، ارزش انحلال بهعنوان پارامتری برای ارزیابی ریسک سرمایهگذاری مفید است: ارزش بالقوه انحلال به معنای ریسک کمتر است. بهعنوانمثال، اگر تمام عوامل دیگر برابر باشد، سرمایهگذار، کسبوکاری را ترجیح میدهد که اگر به مرحله انحلال رسید، کمتر ضرر بدهد.
حال این سؤال مطرح میشود، تفاوت بین ارزش دفتری و ارزش انحلال چیست؟
اگر استارتاپی داراییهایش را در طی ورشکستگی به فروش برساند، ارزش انحلال آن به دلیل شرایط نامناسب فروش، احتمالاً کمتر از ارزش دفتری آن است.
بنابراین ارزش انحلال بیش از ارزش دفتری است. هرچند هر دوی آنها داراییهای ملموس را تشکیل میدهند، زمینهای که داراییها در آن ارزش دارد، متفاوت است. همانطور که «بن گراهام» اشاره میکند، ارزش انحلال توجهاش را به خروج از کسبوکار معطوف میکند درحالیکه ارزش دفتری، ارزشهایی را که در کسبوکار قرار دارد اندازهگیری میکند.
بدون دیدگاه